کد مطلب:3908
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:38
1- چگونه مي توان جواني را كه همسن با خودم مي باشد را مؤدب به اخلاق كرد؟
2- منظور از حديث، حسين مني وانامن حسين، چيست؟
3- شبهه آكل و معكول راتوضيح دهيد؟
1-ساختن يك فرد زمينه هاي فراواني لازم دارد از جمله بينش دادن به فرد درمورد ضرورت تخلق به اخلاق وآداب و سپس رهنمودهاي نظري . موثرترين شيوه دراين زمينه آموزش عملي است . اگر شما مي خواهيد به كسي اخلاق آموزش بدهيد خود اخلاقي باشيد . به فرموده امام صادق(ع) : كونوا دعاه الناس بغير السنتكم ( مردم را با غير زبان هايتان باعمل دعوت به خير كنيد.)
2-اين حديث قابل تفاسيرگوناگوني است ا زجمله اينكه مقصود از حسين مني اين است كه حضرت سيدالشهدا(ع) از جهت نسبي فرزند پيامبر(ص) و از جهت تربيتي پرورش يافته مكتب درخشان آنحضرت مي باشد . بنابراين هم شخص امام حسين (ع) وهم شخصيت آنحضرت با پيامبر نسبتي ويژه دارد . ا زطرف ديگر شخصيت پيامبراكرم(ص) به مكتب و دين حياتبخش ايشان است اين مكتب درخشان درپرتو قيام و شهادت حضرت اباعبدا...(ع) بار ديگر احيا شد و درخشش نويني يافت و بدون آن چنان ضربه هاي كاري برپيكرش وارد مي شد كه از آن جز نيم نامي باقي نمي ماند. بنا براين جاودانگي شخصيت وراه مكتب پيامبر درطول تاريخ وابسته به امام حسين(ع) و حركت عظيم عاشورا است . از همين رو فرمودند من نيز از حسينم.
3- اين مساله به اشكال و صورت ها ي گوناگون علمي دررابطه با معاد مطرح شده است . واز قديم آن را شبهه آكل و ماكول نام نهاده اند . پاسخ هاي مختلفي نيز دررابطه با آن داده شده است . حل اساسي قضيه اين است كه تصور اينكه بدن انسان درقيامت بايد دقيقاً از همين اجزاي موجود ساخته شود پندار باطلي است و هيچ مانعي نداردكه از اجزاي ديگري ساخته شود واين باعث ظلم براجزاهم نيست. زيراادراك كننده لذت و الم نفس انساني است و ساختار بدني از ابزارها ومعدات اداراك براي نفس مي باشند . بنابراين فرقي نمي كند كه بدن شخص همين بدن دنيايي باشد يا بدني ديگر.
شاهد قضيه اين است كه درهمين دنيا هم هر هفت يا نه سال يك بار اكثر سلولهاي بدن عوض مي شوند. بنابراين كسي كه سي سال قبل دست كسي را بريده و امرو دستش را مي برند چندين باز دستش تغيير پيكر داده و عوض شده وبا اين دست فعلي گناه نكرده ولي همين دست را جدا مي كنند زيرا انتساب فعل به فاعل و كيفر دادن به لحاظ شخص است و شخص غير از بدن اوست. بلكه بدن از متعلقات وي مي باشد واصالت ازآن نفس است وگرنه اگر لازم باشد همين بدن با اجزاي موجودش در قيامت با انسان باشند سوال مي شود كدامين بدن؟ با آن كه يك نفر ممكن است درطول عمر خود ده ها بدن عوض كرده باشد . آياتي نيز كه برزنده شده مردگان و ساخته شدن مجدد بدن سخن گفته اند هيچ يك تصريح نكرده اندكه حتماً بدن از همين اجزا ساخته خواهد شد . بلكه همگي براين دلالت دارند كه مانند همين را خداوند مي تواند بار ديگر بسازد . مانند آيه شريفه : بلي قادرين علي ان نسوي بنانه قيامت/75.پاسخ هاي ديگري نيز وجوددارند. براي آگاهي بيشتر به كتاب هاي معاد شناسي مراجعه نماييد . حقيقت انسان به روح اوست ولازم نيست دقيقاً بدنش از همان اجزاي موجود دردنيا ساخته شود؛ چنانچه دراين دنيا هم هر هفت تا نه سال يكيار تمام سلول هاي بدن عوض مي شوند ولي اگر كسي ديگري رابه قتل رساند و پس از بيست سال ديگر دستگير شد، محاكمه ومجازات خواهد شد، درحاليكه اجزاي بدنش به كلي عوض شده است؛ ولي در عين حال خطوط انگشتانش هيچ فرقي با گذشته ندارد . از اين رو قرآن مي فرمايد : بلي قادرين علي ان نسوي بنانه قيامت/75 ولي اين به معناي آن نيست كه دقيقاً بدن قيامت، متشكل از همين اجزااست؛ بلكه خداوند مي تواند دقيقاً مثل همين دنيا، بدني براي او بسازد. از سوي ديگر بدن قيامتي انسان، متناسب با ملكات روحي، اخلاقي وكيفيات رفتاري انسان درست مي شود. لذابرخي به صورت حيوانات محشور مي شوندوتنها مومنان صورت انساني دارند كه بدن آنان نوراني وبسيار زيباتر از جسم دنيايي است .
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.